طول سجده
آزرده طعم دوری از یار را چشیده
روی سحر قدم زده با کسوت سپیده
روی زمین قدم زد،با آسمان سخن گفت
از ابرها بپرسید از گفته و شنیده
میرفت سوی مسجد اما نه مثل هر شب
چون عاشقی که وقت وصل دلش رسیده
تکبیر گفت و الحمد تا انتهای سوره
بهر رکوع خم شد با قامتی خمیده
برخاست از رکوع و آرام رفت سجده
اشک خداست اینکه رود زمین چکیده
تیغی فرود آمد،کعبه شکست و تسبیح
محراب ماند و تیغی کاین کعبه را دریده
او سجده کرد اما سر برنداشت دیگر
سجده به این طویلی مسجد به خود ندیده
کعبه شکست برداشت اما نه بحر میلاد
نزدیک شد زمان دیدار یک شهیده(شعر از رضا جعفری)
روی سحر قدم زده با کسوت سپیده
روی زمین قدم زد،با آسمان سخن گفت
از ابرها بپرسید از گفته و شنیده
میرفت سوی مسجد اما نه مثل هر شب
چون عاشقی که وقت وصل دلش رسیده
تکبیر گفت و الحمد تا انتهای سوره
بهر رکوع خم شد با قامتی خمیده
برخاست از رکوع و آرام رفت سجده
اشک خداست اینکه رود زمین چکیده
تیغی فرود آمد،کعبه شکست و تسبیح
محراب ماند و تیغی کاین کعبه را دریده
او سجده کرد اما سر برنداشت دیگر
سجده به این طویلی مسجد به خود ندیده
کعبه شکست برداشت اما نه بحر میلاد
نزدیک شد زمان دیدار یک شهیده(شعر از رضا جعفری)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی